طراحی ذهنی ، یا به طور خاص نوآوری، به طور طبیعی در ذهن انسان به وجود نمی آید. این نیاز به یک استراتژی دقیق، متعهد و یک ذهنیت جامع دارد.
ما در این مقاله به بررسی چگونگی طراحی تفکر و نحوه استفاده از آن در پروژه های خود خواهیم پرداخت. وبه شما خواهیم گفت که قبل از اینکه بدانید و یا متوجه آن شوید، بدون اینکه حتی به آن فکر کنید، از دیزاین و طراحی فکری استفاده خواهید کرد.
تفکر طراحی به چه معناست؟
تفکر طراحی، که گاهی اوقات به عنوان طراحی انسان محور شناخته می شود، هم یک فلسفه و هم یک رویکرد استراتژیک است: روشی است برای طراحی قالب به عنوان راه حلی برای مشکلات خاص انسانی و فرآیندی مشخص برای نوآوری خلاق.
در عین حال، طراحی و دیزاین فکری به معنای واقعی کلمه، یک چارچوب ذهنی است و محکم کردن آن با یک تعریف واحد از بسیاری جهات هدف آن را شکست می دهد. نکته اصلی این است که چگونه طراحی زندگی مشتری را در هر مرحله ای از مراحل طراحی بهبود می بخشد، یک تفکر اساسی در طراحیبه شمار می رود. به طور خلاصه، این کلمه در واقع به معنای تفکر به مانند مشتری است.
این اصطلاح توسط IDEO و مدیر عامل آن، تیم براون رواج یافت، اگرچه آنها اصرار دارند که این مفهوم از هر شخصی یا هر شرکتی بزرگتر و جامع تر است. به همین ترتیب، این مساله فقط به طراحی محدود نمی شود بلکه می تواند در انواع صنایع و حتی برای اهداف زندگی شخصی قابل استفاده باشد. آنچه مهم است این است که شما از دیزاین تفکروذهن برای ایجاد راه حل در هر کجا که لازم باشد استفاده کنید.
شاید این مطلب را نیز بپسندید : ۱۰۰ ترکیب رنگی پر استفاده و نحوه استفاده از آنها در طراحی های شما
هدف از طراحی تفکر یا طراحی ذهنی
نوآوری
نوآوری هدف اصلی تفکر طراحی است. ایده آن، این است که نوآوری از زیبایی شناسی یا پیشرفت عمومی فناوری ناشی نمی شود: نوآوری واقعی باید به یک هدف برسد و خلا را پر کند، حتی مواردی که کاربر از آن آگاه نبوده است. به جای اینکه نوآوری را به عوامل ذهنی مانند خوش شانسی یا خوش سلیقگی بسپاریم، دیزاین فکری، ابزار قابل اندازه گیری برای دستیابی به آن را فراهم می کند.
تمرکز بر روی کاربر
اگرچه ممکن است یک رویکرد انسان محور بدیهی به نظر برسد، اما نکته اصلی یک طرح این است که مردم از آن استفاده کنند که اغلب براساس پیش فرضها و تجربیات گذشته طراحان شکل می گیرد.
دیزاین فکری صرفاً راهنمایی برای نگه داشتن کاربر نهایی در قلب طراحی است، درست در جایی که متعلق به آن است.
حل مشکلات
تفکر طراحی بر ارائه راه حل برای مشکلات خاص متمرکز است. این مستلزم درک عمیقی از مشکلات و علل آنها است و از برخی جهات حتی فراتر از توصیف خود مشتری، درباره نقاط درد اوصحبت می کند. تفکر طراحی به جای مشاهده روشن و تحلیل انتقادی مسئله و چگونگی طراحی می تواند به عنوان راه حل عمل کند.
ساده سازی تولید
مانند بسیاری از فرآیندهای استاندارد برای تولید، طراحی تفکر نیز از طریق دستورالعمل های روشن و متمرکز سرعت را افزایش می دهد. به طراحان مراحل پیگیری و راههای ارزیابی موفقیت را ارایه می دهد. این به نوبه خود بصورت سریع، شکست و تکرار را برای طراحان بسیار آسان تر می کند.
پنج مرحله از فرآیند تفکر طراحی
روند تفکر طراحی، مجموعه ای قابل اعتماد از مراحل را برای طراحان فراهم می کند تا در طول پروژه ،خود دنبال کنند. در عین حال، از آنجا که طراحی تفکر یک ذهنیت واقعی است، مفید است که به این موارد کمتر به عنوان دستورالعمل و بیشتر به عنوان یک رهنمود فکر کنید. برای اجرای هر مرحله یک روش صحیح وجود ندارد و در صورت لزوم مراحل را می توان خارج ازنوبت استفاده کرد.
۱٫ همدردی کنید
طراحی انسان محور به توانایی طراح در مشاهده و درک مشتری بستگی دارد. در حالی که تحقیقات درباره مخاطبان هدف معمولاً توسط متخصصان بازاریابی انجام می شود، طراحان بعنوان میانجی بین مشتریان و شکایات آنها قرار می گیرند. بدون داشتن بینشی از هر یک، یک طراح در تاریکی کار خواهد کرد.
بنابراین چگونه یک طراح این بینش را پیدا می کند؟ در حالی که تحقیقات بازار توانایی تهیه اطلاعات اولیه جمعیتی را دارد، طراحان باید مشتریان را در تنظیمات زنده مانند آزمایشات کاربر شرکت داده و آزمایشهای A / B را انجام ومشاهده کنند. بهتر از این روش، آزمایش صریح کاربر، که در آن کاربر از مشاهده آنها آگاه نیست و در جریان کار قرار نمی گیرند، می تواند صادقانه ترین نتایج را به همراه داشته باشد.
پس از مشاهده باید همدلی به وجود آید که در آن طراح از احساسات خود برای تفسیر و درک آنچه می بیند استفاده کند. کلید همدلی عدم تعصب است و طراح باید تلاش کند تا هنگام مشاهده مشتری، مفروضات پیش بینی شده خود را کنار بگذارد. این متن می تواند در اینجا برای درک چگونگی ورود مشکلات به زندگی روزمره فرد مفید باشد و طراحان UX اغلب از شخصیت های کاربر استفاده می کنند تا مشتریان را به عنوان افراد واقعی خارج از رابطه آنها با محصول شناسایی کنند.
شاید این مطلب را نیز بپسندید : ۱۰ راز مهم رنگ ها که فقط طراحان میدانند
۲٫ تعریف کنید
برای اینکه انسان محور باشید، طراحی تفکر یا طراحی ذهنی باید با هدف حل مشکلات واقعی برای افراد واقعی باشد. این بدان معناست که ابتدا یک مسئله باید به صورت صحیح و مختصر تعریف شود. این یک هدف ملموس برای هدف گذاری و ابزاری برای ارزیابی موفقیت و شکست است.
اما تعریف یک مسئله به خودی خود می تواند یک مشکل باشد، موانعی که کاربران با آن روبرو هستند غالباً پیچیده است و شامل سایر مواردی است که به طور همزمان اتفاق می افتند، به عبارت دیگر، این علائم شروع یک مشکل بزرگتر هستند که طراحان برای کشف دلایل اساسی، باید فراتر از این علائم حرکت کنند.
یک بیان مسئله، موانع بین واقعیت فعلی و آینده ایده آل را مشخص می کند. علاوه بر اینکه دقیق و توصیفی اند، بیان مسئله باید قابل اجرا باشد. این بدان معناست که تاکید نباید برروی عواملی باشد که خارج از کنترل طراح هستند، در عین حال، طراحان باید از تعصبات خود روی راه حل ها اجتناب کنند. شروع تولید ایده در مورد چگونگی حل مسئله در این مرحله وسوسه انگیز است، اما راه حل های زودرس می توانند درک مسئله را کمرنگ تر جلوه دهد.
۳٫ ایده پردازی کنید
این ایده در مرحله ای است که در آن شما و یا تیم خود، راه حل هایی برای بیان مسئله ایجاد می کنید. شما باید وقت بگذارید که با اولین ایده خود که معمولاً غیرتصورانه است، پیش بروید. همچنین مهم است که شما هر ایده ایی راکه مستند می کنید، حتی ایده هایی را که مطمئن هستید بعید به نظر می رسند کار کنند.
چندین روش برای ایده پردازی وجود دارد. چند مورد معروف شامل طوفان فکری گروهی، نقشه برداری ذهن، نقش آفرینی، طراحی و حتی یک لیست ساده می شود . مشتریانتان معمولاً به این دلیل خوشحال میشوند که راه حل های خود را برای محصولات معیوب در شبکه های اجتماعی و انجمن ها به اشتراک بگذارند، و این منابع ایده آل کاملا قانونی هستند. با وجود اینکه ایده خود را انتخاب می کنید، معمولاً انجام این کار در چند جلسه توصیه می شود. این به همه شرکت کنندگان اجازه می دهد تا از فرسودگی شغلی خودداری کنند و با نیروی مضاعف به هر جلسه بازگردند.
هنگامی که ایده های کاملی به دست آوردید، زمان آن فرا رسیده است که تعمق کنید و آنها را به دسته های بله، نه و شاید دسته بندی کنید. حتماً ایده های خود را در دست داشته باشید، زیرا در مرحله بعدی ممکن است لازم باشد گزینه های دیگری را امتحان کنید.
۴٫ نمونه اولیه
نمونه اولیه نسخه آزمایشی محصول نهایی است که به سرعت ساخته می شود. شما می توانید نمونه اولیه را نسخه عملی خود بدانید.مانند مرحله ایده پردازی، شما باید چندین نمونه اولیه ایجاد کنید و خیلی سریع این کار را انجام داده تا برای خودتان گزینه هایی ایجاد کنید.
نمونه های اولیه از این جهت مهم هستند که به شما امکان می دهند راه حل را بسازید و ببینید که چگونه ممکن است بدون صرف وقت و هزینه، صرف تولید یک محصول نهایی، کار کند. انجام این کار زود هنگام احتمالاً اتلاف منابع را به دنبال خواهد داشت زیرا بسیاری از ایده هایی که روی کاغذ عالی به نظر می رسند در عمل چندان مناسب نیستند.
برای ایجاد نمونه اولیه، می توانید از تعدادی ابزار از قلم و کاغذ گرفته تا نرم افزار استفاده کنید. آنچه مهم است این است که شما قادر باشید نمایشی دقیق تر از نحوه ی عملکرد محصول را در کوتاهترین زمان ممکن ایجاد می کند.
شاید این مطلب را نیز بپسندید : برترین الگوها و ترندهای طراحی هولوگرافی و رنگهای روشن
۵٫ آزمون
آزمایش شامل قرار دادن نمونه اولیه خود (یا در بعضی موارد یک محصول نهایی) در مقابل کاربران واقعی است تا ارزیابی کنند که چقدر مشکل آنها را حل کرده اید. از بسیاری جهات، این مرحله بعنوان کل فرآیند تفکر طراحی محسوب می شود: شما باید ضمن مشاهده شرکت کنندگان در آزمون، از همدلی آنها هم استفاده کنید، واز مشکلاتی که با آن روبرو هستند تعریف کنید، حتی باید راه حل های بیشتری را ایده پردازی و نمونه اولیه داشته باشید و دوباره آزمایش کنید.
آزمایشها معمولاً شامل یک تسهیل کننده هستند که آزمایشات را انجام می دهد و نتایج را ثبت می کند. برخی از روشهای معمول تست، شامل گروههای متمرکز، نظرسنجی ها و نقشه های حرارتی هستند . علاوه بر این، آزمایش A و B گزینه های خوبی برای آزمایش نسخه ها محسوب می شوند.
تفکر طراحی یا طراحی ذهنی تنها آغاز کار است
تفکر طراحی یا طراحی ذهنی فرآیندی برای دستیابی به نوآوری خلاقانه طراحی با تمرکز بر نیازهای مشتری است. اما به خودی خود نوآوری ایجاد نمی کند. در پایان روز، این یک نقشه راه است و رسیدن به مقصد، به طراح بستگی دارد. همچنین این یک راهنمای ساده و یک روند مداوم است، که به تمرین، تکرار و فداکاری نیاز دارد.
بازدیدها: 170
دیدگاه ها